تبیین مبانی تئوریک در ارتباط با علوم و فنونی که دارای کاربرد سریع در اقتصاد کشور میباشند از لوازم و ابزار ضروری و انکارناپذیری است که میتواند به عنوان تکیهگاه مهمی برای آن تلقی شود. اگر مقایسهای کنیم بین دو پدیده اقتصاد و حسابداری در یک جامعه بویژه جوامع در حال رشدی چون کشور ما،در مقام این قیاس به نتایج دست خواهیم یافت. بدیهی است که نخست باید موضوع اساسی در مجموعه عملی اقتصاد و حسابداری را بشناسیم سپس به تحلیل ارتباطات بین آنها بپردازیم. دانشمندان علم اقتصاد اعتقاد دارند که تطابق احتیاجات با منابع،موضوع اصلی علم اقتصاد است.طبیعی است که با منابع محدود از یکطرف و احتیاجات نامحدود از طرف دیگر باید به نحوی رابطه برقرار کرد که در نتیجه بین این دو تعادل به وجود آید. بنابراین ساخت بنگاهها،شرکتها و هر موسسه دیگری که میتوان نام تشکیلات به آن داد که به تولید کالا یا خدمت میپردازد از این قاعده مستثنی نیست.به سخن دیگر میتوان گفت که کشف و ایجاد تشکیلات و واحدهای تجاری یک فعالیت اقتصادی است که در واقع آن فعالیت اقتصادی کشف شده را اصطلاحا خلق فعالیتهای اقتصادی مینامند؛یعنی احداث یک کارخانه یا یک بیمارستان یک خلق اقتصادی است که به تبع آن یک شخص حقیقی و یا حقوقی با ایجاد آنها مبادرت به فعالیت اقتصادی میکند.باید توجه داشت که به هدفهای مختلفی از طریق ایجاد و خلق فعالیتهای اقتصادی میتوان دست یافت،اما بهطور مشروط،و آن شرط عبارت است از اینکه به موازات ارزش اقتصادی کشف شده آنچه که میتواند ارزش دیگری تلقی شود یعنی تعبیه راههای اساسی برای انتظام و انضباط فعالیتهای اقتصادی کشف و خلق شده،را نیز در نظر داشت تا بتوان با این ابزار بهطور کلی هدفهای مختلف اقتصادی را کسب کرد. بهترین عاملی که معرف ابزار مزبور میباشد استفاده از قواعد و اصول مدرن و علمی رشته حسابداری و علوم مالی است که در واقع مظهر نظم و عامل انضباط اقتصادی است.به بیان دیگر میتوان گفت که به موازات کشف فعالیتهای اقتصادی و همزمان با آن باید به نظم فعالیتهای اقتصادی توجه و تاکید کرد تا شرکت یا واحد تجاری بتواند به هدفهای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت خود دست یابد. بنابراین میتوانیم چنین تحلیل کنیم که اقتصاد مساوی است با حسابداری یا بعبارتی خلق مساوی است با نظم که اخلال و بیتوجهی در هر یک از این دو مفهوم و مبنا میتواند عدم تعادل از یک طرف و تضاد در هدفها را از طرف دیگر برای آن مجموعه تجاری یا خدماتی به ارمغان بیاورد.با اندکی تأمل در پارهای از مشکلات واحدهای اقتصادی میتوان دریافت که نقطه تعادل برای شرکتها و موسسات جهت رسیدن به هدفها این است که از هر دو پدیده اقتصاد و حسابداری بهطور یکسان بهرهبرداری شود و غفلت از هر یک و پرداختن یکجانبه به آنها میتواند اخلال و بینظمی در تشکیلات را بنا نهد و سرانجام واحدهای مختلف را از دسترسی به هدفها، دور و یا منحرف سازد.در میان بخشهای مختلف اقتصاد،ضرورت استفاده از قواعد اقتصادی و حسابداری در موسسات و شرکتهای دولتی که بیشتر مد نظر است.در شرکتهای بخش دولتی که در واقع به نحوی از انحاء از بودجه کل کشور منتفع میباشند پیگیری بحث فوق از اهمیت ویژهای برخوردار است. برای شرکتها و موسسات جهت رسیدن به هدفها این است که از دو پدیده اقتصاد و حسابداری بهطور یکسان بهرهبرداری شود.
موسسات دولتی در پرداختن به عامل نظم و انتظام در فعالیتهای اقتصادی که در واقع با کاربرد مفاهیم و مفروضات و اصول حسابداری دولتی همراه است بیشترین توجه را داشته باشند و از هیچگونه کوششی دریغ ننمایند.با توجه به آمار و اطلاعات جمعآوری شده از شرکتهای فعال بخش دولتی میتوان گفت که اکثر قریب به اتفاق آنها از تعبیه یک واحد مالی و حسابداری منسجم که مبتنی بر قوانین و اصول علمی حسابداری دولتی باشد محرومند و آنچه که در قالب اتفاقات و رویدادهای ناگوار اقتصادی و تبانیها و سوء استفادههای مالی در این چند سال اخیر در اقتصاد کشور مطرح گردیده ناشی از بیتوجهی به مفاهیم مذکور و عدم تعبیه و طراحی واحدهای مالی و حسابداری مقتدر و منظم در شرکتهای فعال بخش دولتی است.عدم پیگیری و کاوش مفاهیم و اصول مدون موجب شده است تاکنون زیانها و ضررهای سنگینی بر پیکر اقتصاد کشور و همچنین موسسات استفادهکننده از بودجه کل کشور وارد شود که باید مسئولان و دستاندرکاران امور دولتی بتوانند با ایجاد و تداوم راهکارهای صحیح مالی از حیف و میل اموال،امکانات و توانمندیهای دولتی بهطور جدی جلوگیری نمایند. در صورت غفلت از آنها چیزی جز تکیه بر گذشته و اصرار بر تکرار مشکلات مرموز اقتصادی نصیب نخواهد شد.به بیان دیگر توجه به مفاهیم زیر بر کیفیت کارها و وظایف بیش از پیش افزایش میدهد.
با استفاده از پول،وقت،فکر اقتصادی و علوم،تکنیکهای اقتصاد موسسه یا واحدهای تجاری طراحی میشوند که این عمل در اصطلاح کشف و یا خلق نامیده میشود؛
با استفاده از مفروضات و اصول در نظر گرفته شده در علوم مالی و حسابداری باید فعالیتهای کشف شده اقتصادی را نظم بخشید؛
و منظور آن است که خلق حتما باید با نظم همراه باشد تا هدفها به دست آیند؛و با بهرهگیری از تفکر فلسفی میتوان گفت که اقتصاد خلق است و حسابداری نظم.
منابع:
1-اقتصاد کلان و کاربردهای آن،نویسنده احمد اخوی
2-نشریات سازمان حسابرسی